.

.

حجب

برخی حجب را کشتن نفس دانند، برخی تز کیه آن، برخی شناختنش، و برخی گذر از هستی موهوم.
برخی دنیا و آخرت، برخی به جز این دو، هر آنچه که مولا نامیده شود.
برخی سه عالم از طبع و مثال و عقل،
برخی طبقات هفتگانه زمین را حجب ظلمانی و طبقات هفتگانه آسمان را حجب نورانی،
برخی تقسیم بندی این عوالم را، هفت عالم دانند. حس و مثال و عقل و سر و سر مستسر و سر مقنع بالسر و ذات
برخی نامگذاری عوالم سبعه را به این شرح دارند که :
نفس، قلب، عقل، روح، سر، خفی، اخفی
 و این دور را در چهار سفر به این شرح مطابق دانند که :
سفر اول - من الخلق الی الحق : گذر از منازل نفس الی الله و رسیدن به نهایت مقام قلب و شروع تجلیات اسما. رفع حجب ظلمانی متعلق به نفس و حجب نورانی متعلق به قلب و روح. هنگامی که از نفس به قلب و از قلب به روح گذر شد به جایگاهی که معرفت جمال حق است میرسد و ذات خود را در حق فانی میبیند. این سفر عبور از عوالم ناسوت و ملکوت و جبروت است.
سفر دوم - بالحق فی الخلق : سیر فی الله و اتصال به صفات و تحقق اسما  و در اینجا سه مقام است. مقامات سر و خفی و اخفی که در سفر دوم میباشد. از موقف ذات که مقام سر است شروع میکند در سفر دوم و یک یک در کمالات سیر میکند تا جمیع کمالات را مشاهده و خود را در تمامی اسما و صفات فانی میبیند. سر مقام فنا در ذات، و خفی مقام فنا در صفات و اسما و افعال است و اخفی مقام فنا از دو فناست. این سفر عبور از عالم لاهوت است.
.
.
.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد