.

.

دو مطلب مهم

میخواستم از این تریبون استفاده کنم و عرائضم رو بر اساس دو محور اساسی بیان کنم.

محور اول اینکه چیه ندید بدید بازی در میارید، تا چاهار تا دونه برف میاد سریع میریزید بیرون خوشحالی خودتون رو ابراز میکنید و از فوتبالتون هم میزنید. حالا میرید برف بازی به درک! تیوپ وا3 چی با خودتون میبرید نصفه شبی؟ حالا بگذریم ازین نکته که اون فردی که من دیدم داره تیوپ رو با خودش حمل میکنه اصلا احتیاجی بهش نداشت و بگذریم ازینکه کدوم عضو شریفش رو میتونست بشینه روش و به عنوان تیوپ ازش استفاده کنه. الان روی کوهها ظلمات محضه. میرید بالای قله ده نفری میشینید روی تیوپ تراکتور و همتون میرید ته دره به آرامش ابدی میرسید. اقلا یه هواپیمایی توپولوفی بوئینگی چیزی! مرگ با کلاس چی میشه پس؟ مرگ با عزت چی میشه؟ اگر انقدر ابلهید که فرق تراکتور و هواپیما رو نمیدونید همون بهتر که به آرامش برسید.

ضمنا تمنا میکنم ازتون به بقیه هم زنگ نزنید که داره برف میاد بیا بریم برف بازی! بعد نامزدش(دوست دختر سابق!) هم ازون ته داد میزنه تبریک میگم که داره برف میاد. اگر برف خوب بود، قطب شمال و جنوب انقدر کم جمعیت نبود. این هم براتون استدلال و دلیل عقلی آوردم که حرف روی حرف من نزنید.


محور دوم هم اینکه این جواد خیابانی چی میخواد از جون این ملت؟! چرا اینو فرستادن قطر؟! من چرا باید تحملش کنم؟! یعنی هیچ کس نبود؟! یعنی مزدک نبود؟! یعنی میرزایی نبود؟! آخه تیله ده دیقه داری درباره اینکه گل عراق رو کی زده سر امت رو میخوری؟! گوش مفت گیر آوردی؟! همینجا از پانزده تا خواننده روزانه وبلاگم بخوام تحریمت کنن و گزارش رو از رادیو گوش بدن تصویرو از تلویزیون ببینن؟! یعنی چی مهدی برو توپ رو بگیر؟! مگه مرغه؟! انقدر هم کولی بازی در نیار! مزدک با شلوار جین میاد برنامه اجرا میکنه. مزدک خوشگل منه. زنده باد مزدک...


پ.ن : اصلا به عقل جن هم نمیرسید که الان همه رفته اند برف بازی و بعدش میایند و هر چه نابدتر را نثارت میکنند؟ گوله برف درست میکنی به چه بزرگی، فشار میدی تا آب ببنده اگر سرعت عمل خوبی داشته باشی هم یک سنگ را فورا درونش جاساز میکنی و ول میکنی میخورد و از پشت، بصل النخاعش را طرف تف میکند روی برفها چقدر زیبا میشود؟! هم برف آمده و آلودگی رفته و هم یک نفر کمتر اکسیژن تلف میکند. باستناد به پی نوشت محور اول رو پس میگیرم.

نظرات 2 + ارسال نظر
تو چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

نکته اولت سوژه بود...
خوشم میاد فهمیدم این سوژه ها رو تو هم میفهمی... :)

سوژه ی چی؟

تو چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

سوژه دیگه...
نکته هایی که هر کسی نمیفهمه....

دیدید که من سوژه رو نفهمیده بودم یعنی چی. تازه معنای قارپی رو هم حدس زدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد